بسمه تعالی
تاملی بر سخنان حجه الاسلام و المسلمین نقویان
یزدفردا :حمید یزدانیان :استاد عزیز و گرانقدرم جناب آقای نقویان در برنامه سحر گذشته (پنج شنبه 14 شهریورماه)که از شبکه 3 سیما در بهترین و پربیننده ترین ساعت پخش گردید با اشاره به داستان درویش و ملااحمد نراقی صاحب کتاب شریف معراج السعاده به طرح مسائلی پرداختند که به نظر می رسد متناسب با شرایط زمانه فعلی نبوده و نیاز به تصحیح از جانب خود این بزرگوار یا سایر علمای عزیز در برنامه ای مشابه باشد.
خلاصه داستان جهت استحضار دوستانی که احتمالا موفق به استماع این سخنرانی نشده اند به قرار ذیل می باشد.
درویشی به درب منزل ملااحمد نراقی می رود و با دیدن تجملات و تشریفات بیش از حد منزل این استاد بزرگ اخلاق به انتقاد از وی می پردازد. به ایشان پیشنهاد عبادت یا سفر عبادی می دهد و استاد بی درنگ قبول می کنند. بعد از طی مسیر طولانی ناگهان درویش متوجه جا گذاشتن کشکول خود در منزل (به عبارتی کاخ ملا احمد نراقی ) می شود و به مرحوم نراقی اصرار می کند که باید برگردد و در این جا مرحوم نراقی به وی یادآور می شود که من از این همه تجمل و تشریفات که دیدی و انتقاد کردی گذشتم لکن تو از کشکول فقیرانه ات نمی توانی بگذری
استاد عزیزم جناب نقویان که ارادت ویژه ای به ایشان دارم و حضور چنین علمای خوش بیان و باسوادی را برای ایران اسلامی نعمت بزرگی می دانم از این داستان نتیجه گرفتند که ثروت و مال خوب است و آن چیزی که ذم آن در روایات و احادیث آمده حب این مال و ثروت می باشد.
جهت تنویر افکار و ذهن مستمعین این سخن به بیان پاره ای از نوشته های گرانسنگ همین مرحوم ملااحمد نراقی(ره) در کتاب شربف معراج السعاده که به عنوان بهترین کتاب اخلاق مطرح می باشد می پردازم.
 معراج السعاده فصلی دارد با عنوان فضيلت و شرافت فقر و فقرا که احادیث زیبایی در این فصل آورده شده است.
مرحوم نراقی در مقدمه این فصل می نویسد :
" صفت فقر«فى نفسه‏» نسبت‏به غنا افضل است.و اخبار در ستايش آن بسيار است."
و درادامه به ذکر چند حدیث به شرح ذیل می پردازد
حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - فرمودند كه: «بهترين اين امت، فقراى‏ايشان‏اند.( اتحاف السادة المتقين، ج 9، ص 275)
و فرمود: «پروردگارا! مرا زندگانى و مردن درويشان ده.و در زمره ايشان مرامحشور گردان‏(.كنز العمال، ج 6، ص 470، خ 16592 )
و فرمود كه: «زينت فقر از براى مؤمن بيشتر است از لجام از براى اسب‏( كافى، ج 2، ص 265، ح 22.)
يعنى همچنان كه لجام، اسب را از ورطه‏هاى هلاكت نگاه مى‏دارد، فقر نيز مؤمن رااز آن بهتر از فساد محافظت مى‏كند.
شخصى از حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - از فقر سؤال كرد.حضرت فرمود:
خزينه‏اى است از خزاين خدا.بار دوم پرسيد.فرمود: كرامتى است از خدا.بار سوم بازپرسيد.فرمود: چيزى است كه: نمى‏دهد خدا آن را مگر به پيغمبر مرسل، يا مؤمنى كه‏در نزد خدا كريم باشد  (بحار الانوار، ج 72، ص 47، ح 58)
و فرمود كه: «در بهشت غرفه‏اى است از يك دانه ياقوت سرخ، كه اهل بهشت نگاه به‏آن مى‏كنند، چنان كه اهل زمين به ستارگان نظر مى‏كنند.داخل آنجا نمى‏شود مگر پيغمبر فقير، يا مؤمن فقير(بحار الانوار، ج 72، ص 47.)
از آن حضرت روایتی است كه: «در روز قيامت فقراى امت من از قبر بر نخواهندخواست مگر با جامه‏هاى سبز.و گيسوان ايشان به در و ياقوت بافته شده خواهد بود.وعصاهائى از نور در دست‏خواهند داشت.و بر منبرها نشسته خواهند بود.چون‏پيغمبران ايشان را ببينند گويند: اينها ملائكه‏اند.و ملائكه ايشان را بينند گويند: پيغمبران‏اند.ايشان گويند: ما نه پيغمبريم و نه ملك، بلكه طايفه‏اى از فقراى امت محمديم.گويند: شما به چه عمل به اين مرتبه رسيديد؟ ايشان جواب دهند كه: ما اعمال بسيار نداشتيم، و روزها به روزه و شبها به عبادت نگذرانديم و ليكن نماز پنجگانه خود را به جا آورديم.و چون نام محمد را مى‏شنيديم اشكها بر رخسارهاى خود فرو مى‏ريختيم‏ (بحار الانوار، ج 72، ص 48.)
و حضرت پيغمبر - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: «خدا با من تكلم كرد و فرمود:
اى محمد! من هرگاه بنده‏اى را دوست داشته باشم سه چيز به او عطا مى‏كنم: دل او را محزون مى‏كنم.و بدن او را بيمار مى‏كنم.و دست او را از مال دنيا خالى مى‏گردانم.وهر گاه بنده‏اى را دشمن داشته باشم سه چيز به او مى‏دهم: دل او را شاد و مسرور مى‏كنم.و بدنش را صحيح مى‏گردانم.و دست او را از اموال دنيويه پر مى‏كنم(بحار الانوار، ج 72، ص 48.)
و فرمود كه: «مردم همه مشتاق بهشت‏اند، و بهشت مشتاق فقرا است‏( بحار الانوار، ج 72، ص 49)
و روایتی است كه: «فرداى قيامت جمله زهاد و عباد از تقصير طاعت‏خود عذرخواهند.و حق - تعالى - از فقرا عذر خواهى كند و فرمايد: اى بنده من! دنيا را به توندادم نه از اين جهت‏بود كه دنيا به تو حيف بود بلكه از آن جهت‏بود كه تو به دنياحيف بودى.
دنيات نداده‏ام نه از خوارى توست                             كونين فداى يك نفس زارى توست
هر چند دعا كنى اجابت نكنم                                   زيرا كه مرا محبت زارى توست
برخيز و بر صفوف اهل قيامت‏بگذر و هر كه را كه بينى بر تو حقى داشته باشد و دردنيا بر تو اكرامى كرده باشد دست او را بگير و با خود به بهشت‏بر(بحار الانوار، ج 72، ص 25، ح 20)
 فرمود كه: «بسيار با فقرا آشنائى كنيد و بر ايشان حق خود را ثابت كنيد، كه از براى‏ايشان دولتى خواهد بود.شخصى عرض كرد كه: چه دولتى از براى ايشان خواهد بود؟ فرمود كه: در روز قيامت‏به ايشان خطاب خواهد رسد كه: نگاه كنيد هر كه شما را قرص نانى، يا شربت آبى، يا جامه‏اى داده باشد دست او را بگيريد و به بهشت‏بريد(محجة البيضاء، ج 7، ص 323.اتحاف السادة المتقين، ج 9، ص 279.)
از آن حضرت روایتی است كه: «چون زمانى بيايد كه مردم فقراى خود را خوار ودشمن دارند و به تعمير دنيا مشغول شوند و به جمع درهم و دينار رو آورند، خداايشان را به چهار چيز مبتلا مى‏كند: قحط.و خوف از سلطان.و خيانت‏حكام.و تسلط دشمنان‏( محجة البيضاء، ج 7، ص 324.و احياء العلوم، ج 4، ص 171.)
از اهل بيت - عليهم السلام - روایت است كه: «اگر خدا بنده‏اى را دوست داشته باشداو را مبتلا مى‏كند، و چون محبت او بيشتر شد، اهل و عيال و دولت و مال را از او مى‏گيرد(بحار الانوار، ج 81، ص 188.)
روزى آن حضرت به بعضى از اصحاب خود فرمودند كه: «آيا داخل بازارمى‏شوى؟ و آيا مى‏بينى كه ميوه يا چيز ديگر كه آن را مى‏فروشند و تو آن را خواهى وقدرت بر خريدن آن نداشته باشى؟ عرض كرد: بلى.فرمود: آگاه باش كه از براى تو به‏عوض هر چه مى‏بينى و نمى‏توانى بخرى يك حسنه است (بحار الانوار، ج 72، ص 42، ح 46.)
در پایان این فصل استاد بزرگ اخلاق مرحوم نراقی نکته جالبی را اینگونه بیان می فرماید:
منقول است كه: «شخصى به نزد يكى از بزرگان دين رفت و گفت: دعائى در حق من‏كن، كه محتاجم و عيالمند، و عيال من به من ايذاء مى‏رساند.آن شخص بزرگ گفت‏كه: هر وقت عيال تو گويد: نه آرد داريم و نه نان.تو آن وقت دعا به من كن كه دعاى تودر آن وقت‏بهتر است از دعاى من.
پس هان اى فقير مسكين! قدر اين صفت را بدان واز آن اندوهناك مباش، كه دو روزه فانى به هر نحو كه باشد خواهد گذشت و تا چشم برهم زنى وقت كوچ، غنى و فقير يكسان‏اند.
جانا! دنيا چون «برق خاطف‏ (خیره کننده چشم )  در گذر است.و لحظه‏اى آن را توقف نيست.به لقمه‏نانى سيرى، و به شربت آبى سيراب.چنان تصور كن كه در آنچه از عمر تو گذشته است‏تمام اموال دنيا از تو بود، و همه نعمتها را صرف نمودى، ببين حال تو با آن فقيرى كه به‏نان جوى قناعت كرد چه تفاوت دارد؟ و آينده را هم كه نمى‏دانى چه نوع خواهد بود.
بلكه بايد فقير، در نهايت‏خوشنودى و شادى باشد، كه از آفات مال و غنا بر كنار، واز حساب روز شمار فارغ البال است.و خداوند عالم خود از او عذر خواهد خواست.
و پیامبر(ص) فرموده اند كه: «هيچ غنى و فقيرى نيست مگر اينكه در روز قيامت آرزو خواهد كردكه كاش در دنيا زياده از قوت خود را نداشتندى‏ (محجة البيضاء، ج 7، ص 325)
مرحوم نراقی در ادامه فصل دیگری با عنوان  فضيلت فقير صابر و راضى، بر غنى شاكر و سخى دارد که در این فصل نیز نکات ارزنده ای را مطرح نموده است .آنجا که می گوید:
"آيا فقير صابر راضى، كه به اندك چيزى قانع باشد و نارضائى از فقرخود نداشته باشد بهتر است، يا غنى سخى، كه مال خود را در راه خدا بذل نمايد؟ بعضى‏اول را ترجيح داده‏اند.و بعضى ثانى را.و اين سخن در صورتى است كه: آن غنى هم‏دل بستگى به مال نداشته باشد و وجود و عدم مال در نزد او مساوى باشد.و علامت‏آن، اين است كه: اگر آنچه دارد از دست او در رود مطلقا در دل او تفاوتى به هم نرسد واصلا حزن بر او دست ندهد.و آن فقير هم به اين نحو باشد كه: اگر ثروتى به او عايدشود با بى‏چيزى نزد او تفاوتى نكند.اما با وجود علاقه و محبت غنى به مال، سخنى‏نيست كه هر چه عطا و بذل در راه خدا كند، فقير راضى افضل است.و اگر فقير هم‏علاقه به دنيا داشته باشد هر كدام علاقه و محبت او كمتر او افضل و بالاتر است.سخن‏در غنى سخى و فقير راضى است، كه هيچ يك را دلبستگى نباشد.و حق آن است كه:
فقير، به مراتب افضل و بالاتر است.و هر قدر كه غنى عطا و بذل كند مرتبه آن فقير ازبراى او نيست. "
همچنان كه روایت است : «روزى پيغمبر - صلى الله عليه و آله - به اصحاب خودفرمود كه: بهترين مردم كيست؟ عرض كردند كه: مالدارى كه حق خدا را به جا آورد.
حضرت فرمود: اين خوب مردى است و ليكن او مراد من نيست.عرض كردند: پس‏بهترين مردم كيست؟ فرمود: فقيرى است كه: به قدر قوه خود عطا كند(احياء العلوم، ج 4، ص 167)
در پایان این مبحث نیز مرحوم نراقی رحمه الله علیه  موضوع فضيلت فقير حريص بر غنى حريص را مطرح می نماید و نتیجه گیری می کند که فقیر حریص بر غنی حریص ارجحیت دارد .
نکته پایانی
استاد ارجمند جناب آقای نقویان و دیگر سخنرانان عزیزی که در ساعات پربیننده تلویزیون ، به ایراد سخن می پردازید و جمعیت کثیری تحت تاثیر سخنان شما قرار می گیرند. به نظر حقیر شرایط جامعه ما به گونه ای است که تجمل گرایی و رفاه زدگی به اندازه کافی در جامعه نفوذ و رسوخ کرده است و وظیفه یک سخنران و واعظ خوب در این شرایط  ، ایراد پندها و نظراتی است که اندکی از این تجمل پرستی و مال دوستی مردم بکاهد نه اینکه خدای نکرده عارفی چون ملا احمد نراقی را نیز کاخ نشین و تجملاتی به مردم معرفی نماییم و عطش سیراب نشدنی مردم این دور و زمانه را بیشترو بیشتر گردانیم .
علی ایحال این نکته ای بود که به ذهن حقیر رسید و اصرای هم بر درستی و صحت آن ندارم لذا منتظر نظرات و پیشنهادات کاربران محترم در این زمینه می باشم . 
ضمن تشکر از پیام های دوستان که بعد از درج مقالات قبلی اینجانب برای حقیر ارسال فرمودند لطفا نظرات خود را در خصوص این موضوع را نیز  با ایمیل hamid_yazdanian@yahoo.com   در میان بگذارید.  
یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا